برشی از کتاب اینترنت با مغز ما چه می کند؟
اینترنت با مغز ما چه می کند ؟
«آیا اینترنت ما را احمق میکند؟» پرسشی که نیکلاس
کار مطرح کرد، تلنگری بود برای آغاز یکی از مهمترین بحثهای دوران ما: وقتی که
داریم از مواهب اینترنت لذت میبریم، آیا در واقع داریم تواناییمان را برای
خواندن و تفکر عمیق فدا میکنیم؟
نیکلاس کار، در این کتاب با تکیه بر دامنهٔ
وسیعی از مطالعات تاریخی و علمی تلاش می¬کند تا تاثیرات شناختی اینترنت را
بر ذهن انسان بکاودوپیامدهای فکری و فرهنگی آن را برایمان روشنتر کند.
او توصیف میکند که چگونه تفکر انسان طی قرنها از
طریق «ابزارهای ذهن» شکل گرفته است: از الفبا گرفته تا نقشهها، نشریات چاپی، ساعت
و کامپیوتر و چطور هر کدام از اینها بر شیوهٔ
ادارک ما از جهان تاثیر گذاشتهاند. او سپس با شرحی جالب توجه از کشفیات جدید در
علم عصبشناسی نشان میدهد که مغز ما در واکنش به تجربههایمان تغییر میکند. یعنی
فناوریهایی که ما برای یافتن، ذخیره و اشتراک اطلاعات استفاده میکنیم مسیرهای
عصبی مغز ما را تغییر میدهند.
نیکلاس کار به کمک بینشهای متفکرانی از افلاطون
گرفته تا مک لوهان، این اندیشه را مطرح میکند که هر نوع فناوری اطلاعات، اصول خاص
خودش را دارد یعنی مجموعه ای از پیش فرضها دربارهٔ
ماهیت دانش و هوشمندی. او شرح میدهد که چطور کتابهای چاپی به تمرکز و توجه بیشتر
ما کمک کردند و موجب رشد تفکر عمیق و خلاق شدند. اما اینترنت، برعکس، ما را عادت
داده است که لقمههای کوچک اطلاعات را بهسرعت و بدون تمرکز و توجه از منابع متعدد
گردآوری کنیم.
اصول اینترنت همان اصول صاحبان صنایع است: سرعت و
کارایی، بهره وری در تولید و مصرف. ما روز به روز مهارتمان در نگاه اجمالی به
مطالب و مرور سریع اطلاعات بیشتر میشود اما آنچه از دست میدهیم تواناییمان برای
تمرکز، تفکر و تامل است.
در جهان امروز که فناوری اطلاعات با سرعتی خیره
کننده به پیش میتازد و در میانهٔ مسابقهٔ
شتابان همگامی با فناوریهای روز، این کتاب دعوتی است به توقفی کوتاه و تامل در
مسیری که تا کنون طی کردهایم و راهی که پیش رو داریم.
کتاب حاضر، کاری است بسیار ارزشمند و نتیجه تحقیقی گسترده و میان رشتهای در باب تاثیر فناوری اطلاعات، به ویژه اینترنت، و دیگر فناوری های وابسته بر ساختار و شیوه تفکر بشر و در نتیجه شیوه مطالعه، نگارش و تعاملش با دیگران. نویسنده در بخش های مختلف به فیزیولوژی مغز، کارکرد حافظه، تاریخچه فناوریهای فکری، نقش موتورهای جستجوی وبی و به خصوص شرکت گوگل و دیگر موارد مرتبط می پردازد تا بتواند دلیل و نحوه تاثیر این فناوری را بر تفکر بشر نشان دهد تا در نهایت ریشه این بی حوصلگی در مطالعه را بیابد و نشان دهد که چرا عموم مردم قرن بیست و یکم، سطحی تر از گذشته مطالعه میکنند و با این که حجم بیشتری از اطلاعات در دسترس شان است، کم عمق تر شده اند.
نویسنده تلاش کرده و موفق هم بوده که بی طرف بماند، به حقایق علمی و پژوهشی اکتفا کند و از ابراز نظر احساساتی بپرهیزد، در تمام بخش های کتاب از نتیجه مطالعاتش نتیجه منطقی بگیرد و با ارجاع به پژوهش ها و نوشته های فراوان، به علل کاهش تمرکز و گرایش به خواندن متون کوتاه، به صورت هایپر لینکی و پرشی، در نسل اینترنت بپردازد و خطر کم عمق شدن را نشان دهد.
- ۹۷/۰۲/۲۳